نوشته‌ها

عارضه‌ یابی کسب‌وکار چیست، مثالی از عارضه یابی در یک رستوران

عارضه‌یابی کسب‌وکار به معنای بررسی دقیق بخش‌های مختلف یک کسب‌وکار برای شناسایی مشکلات، ناکارآمدی‌ها و فرصت‌های بهبود است. این فرآیند مثل یک معاینه کامل برای کسب و کار است که باعث شناسایی نقاط ضعف و ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات میشود. حالا این مفهوم را با یک مثال از رستوران به زبان ساده توضیح می‌دهیم. اما قبل از آن بیاییم ببینیم چرا باید عارضه‌یابی کسب‌وکار را جدی بگیریم. عارضه‌یابی به شما کمک می‌کند تا:

  1. مشکلات را ریشه‌یابی کنید (نه فقط علائم را) و از شکست پیشگیری کنید: مشکلات کوچک اگر زود شناسایی نشوند، تبدیل به بحران‌های بزرگ می‌شوند.
  2. تصمیمات دقیق‌تر و مؤثرتری بگیرید. عارضه یابی دانش شما را نسبت به کسب و کارتان افزایش میدهد و به شما کمک میکند که تصمیمات دقیق‌تر و مؤثرتری بگیرید
  3. افزایش سودآوری و عملکرد بهتر نسبت به رقبا: شناسایی نقاط ضعف و بهینه‌سازی بخش‌های مختلف، به افزایش درآمد و کاهش هزینه‌ها کمک می‌کند.
  4.  جذب و حفظ مشتری: در دنیای رقابتی امروز، حتی کوچک‌ترین مشکل می‌تواند باعث از دست دادن مشتری‌ها و کاهش سود شود اما اگر نقاط ضعف را برطرف کنیم، مشتری‌ها رضایت بیشتری پیدا می‌کنند و وفادار می‌شوند.

 

عارضه‌ یابی در یک رستوران

اکنون مراحل عارضه یابی را با ذکر یک مثال از رستوران به اختصار توضیح می‌دهیم تا با این موضوع بهتر آشنا شوید.

  بررسی بخش تعامل با مشتری

بدون مشتری هیچ کسب و کاری وجود ندارد به همین دلیل ضرورت دارد نیاز و رفتار مشتریان را از طریق نظرسنجی‌های حضوری، تلفنی، آنلاین یا از طریق شبکه‌های اجتماعی شناسایی کنیم. منظور از تعامل با مشتری، بخش بندی مشتریان و ارتباط با مشتری و کانالهای ارتباطی و بازاریابی است. برخی از مواردی که می توان درباره آن تحقیق کرد عبارتند از:

  • چه چیزی باعث رضایت یا نارضایتی مشتریان می‌شود؟
  • مشتریان چه غذایی را بیشتر دوست دارند و چه غذایی کم‌طرفدار است؟

مثال: مشتریان شکایت می‌کنند که سرویس‌دهی کند است یا تنوع منو کم است.

  • آیا رستوران به‌خوبی تبلیغ می‌شود؟
  • از چه کانال‌های تبلیغاتی استفاده می‌کنید؟

مثال: متوجه میشوید که کانالهای ارتباطی با مشتری موثر نیست. تبلیغات شما محدود به بروشورهای چاپی است، در حالی که رقبایتان در شبکه‌های اجتماعی فعال‌اند و تخفیف‌های جذاب ارائه می‌دهند.

 

 ارزیابی زیرساختها

بررسی فعالیتهای کلیدی (مانند نحوه ارائه غذا) و منابع کلیدی (مانند  تعداد پرسنل)و شرکا (مانند تامین کنندگان گوشت و مرغ). مثلا باید بررسی کنید که

  • آیا کارکنان حرفه‌ای و خوش‌برخورد هستند؟
  • آیا تعداد کارکنان کافی است؟

مثال: مشتریان از رفتار سرد گارسون‌ها و طولانی بودن زمان انتظار غذا گله دارند.

 

 ارزیابی ارزش پیشنهادی

در یک رستوران ارزش پیشنهادی مرتبط با غذاها و منو و کیفیت خدمات و فضای رستوران و تجربه مشتری است.

  • زمان انتظار مشتریان برای دریافت غذا چقدر است؟
  • آیا خدمات به‌صورت یکنواخت و باکیفیت ارائه می‌شود؟
  • غذاهای پرطرفدار و کم‌طرفدار کدام هستند؟
  • آیا غذاها با کیفیت بالا و قیمت مناسب ارائه می‌شوند؟

مثال: می‌بینید که غذاهای گران‌تر در منو سفارش کمتری دارند و برخی غذاهای ارزان‌تر کیفیت مطلوبی ندارند. بنابراین غذاهای جدید را اضافه میکنیم یا تغییر در منوی فعلی میدهیم.

  • آیا دکوراسیون جذاب و به‌روز است؟
  • آیا صندلی‌ها و میزها راحت هستند؟
  • آیا تمام قسمت‌های رستوران (از آشپزخانه تا سالن) تمیز است؟

مثال: فضای رستوران قدیمی به نظر می‌رسد و نورپردازی نامناسب است. این موضوع ممکن است مشتری‌ها را فراری دهد.

 

 بررسی بخش هزینه و درآمد

  • درآمد: آیا درآمد رستوران در حال کاهش است؟
  • هزینه‌ها: کدام هزینه‌ها غیرضروری هستند؟
  • سودآوری: آیا حاشیه سود رستوران مناسب است؟

مثال: متوجه می‌شوید هزینه مواد اولیه به شدت بالا رفته، اما قیمت غذاها تغییر نکرده و همین باعث کاهش سود شده است.

 

ارزیابی رقبا و روندهای بازار

  • رقبا چه غذاها یا خدماتی دارند که شما ندارید؟
  • قیمت‌گذاری رقبا چگونه است؟
  • آیا مشتری‌ها به سمت غذاهای سالم‌تر و ارگانیک تمایل دارند؟

مثال: رقبا از تخفیف‌های ویژه و ارسال رایگان استفاده می‌کنند، ولی شما هیچ کدام از این امکانات را ندارید.

 

  نتایج عارضه یابی در رستوران

بعد از انجام عارضه یابی، ممکن است به نتایج زیر برسید:

  1. عارضه: قیمت غذاها نسبت به کیفیت آن‌ها بالاست.
    راه‌حل: تغییر در منوی غذایی و ارائه گزینه‌های اقتصادی.
  2. عارضه: کارکنان خوش‌برخورد نیستند و زمان انتظار بالاست.
    راه‌حل: برگزاری دوره‌های آموزشی برای کارکنان و افزایش تعداد پرسنل.
  3. عارضه: فضای رستوران جذاب نیست.
    راه‌حل: تغییر دکوراسیون و نورپردازی.
  4. عارضه: بازاریابی ضعیف است.
    راه‌حل: شروع تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی، ارائه تخفیف‌ها و پیشنهادهای ویژه.

 

جمع‌بندی

عارضه‌یابی یعنی دقیقاً بفهمیم کجای کار می‌لنگد و برای حلش برنامه‌ریزی کنیم. مثلاً در مثال رستوران، مشکلات از کیفیت غذا، رفتار کارکنان یا حتی بازاریابی ضعیف می‌تواند شروع شود. وقتی این مشکلات شناسایی شدند، با یک برنامه درست و دقیق می‌توان بهبودهای قابل‌توجهی در کسب‌وکار ایجاد کرد.

چطور در فروشگاه آنلاین به ۱۰۰ فروش اول برسید؟

در این بخش استراتژی هایی را با شما مطرح میکنم تا به 100 فروش اول برسید اما قبل ازآن بدانید که نباید در 100 فروش اول دنبال سوداوری باشید یعنی سود زیاد چندان برایتان مطرح نباشد. هدفتان دریافت نظرات خوب و جلب اعتماد برای فروشگاهتان و برندسازی باشد. مدیران آینده نگر ترجیح میدهند، در چند ماه اول سودی نداشته باشند تا اینکه اعتماد به فروشگاهشان خدشه دار شود. این را هم بدانید که اکثر کسب و کارها در شش ماه اول منفی هستند، پس وسط کار جا نزنید.

 معمولا از هر 100 نفری که کلمات کلیدی را داخل گوگل یا شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام سرچ میکنند فقط ۳تا۵ نفرمحصولات میخرند. حالا اگه کسی نمی خرد یا ترافیک وارد سایت یا پیج ما نمی شود به یکی از این دلایل است.

1-    محصول کم تقاضا یا بی موقع است

2-    طراحی نامناسب دارد

3-    قیمت بالا است

4-    استراتژی بازاریابی مناسب ندارید

5-     بازار اشتباهی را برای فعالیت انتخاب کردیم

6-    کلمات کلیدی یا SEO نامناسبی دارید

 سه مشکل اول به دلیل عدم استفاده از نظرسنجی و تحقیقات اولیه ایجاد میشود که باعث میشود محصول یا ارزش پیشنهادی شما برای مشتری چندان جذاب نباشد. البته شما نظرات بیهوده و انتقادات بیجا هم دریافت خواهید کرد که باید آنها را کنار بگذارید و نظر اکثریت را ملاک عمل قرار دهید. سه مورد آخر مربوط به مرئی شدن است که باعث میشود با وجودیکه محصولی خوب و با قیمت مناسب دارید، فروش نداشته باشید. در ادامه به طور مختصرسراغ راه حل هر کدام از مشکلات بالا میرویم.

1-    برای مورد اول حتما از نظرسنجی و گوگل ترند استفاده کنید تا از میزان تقاضای محصول مطلع شوید. همچنین میتوانید از افراد قابل اطمینانی مانند اعضای خانواده بخواهید که محصول شما را بررسی کنند.

2-    برای پیشگیری از مشکل دوم  ضرورت دارد قبل از ارائه محصول حتما آنرا به گروهی از افراد نشان دهید و مشخص کنید که چقدر از آنها خوششان می آید. نه اینکه محصولی که خودتان دوست دارید را بدون نظرسنجی ارائه کنید. در این مواقع به مرحله طراحی برگردید و با تحقیق درباره روندهای بازار محصولاتی جدید را طراحی کنید. همچنین بهتر است در فروشگاهتان 10 محصول در هر دسته بگذاریم تا مشتری حق انتخاب داشته باشد. یک روش خوب این است که محصولات پرفروش کنونی را اندکی تغییر داده و کارامدتر و بهتر کنید و سپس با همان کلمه کلیدی عرضه اش کنید.

3-    گاهی اوقات محصول پرتقاضا و با طراحی مناسب است اما قیمت بالایی نسبت به رقبا دارد. بنابراین ضرورت دارد با انجام تحقیقات بازار، قیمت محصولات خودتان را رقابتی کنید.

4-    برای حل این مشکل نیاز به تبلیغات و آگهی دادن دارید. البته برخی محصولات آنقدر نامناسب هستند که حتی تبلیغات هم روی آنها جواب نمیدهد. بهتر است از همان اول هزینه تبلیغ نکنید مگر اینکه از خوب بودن محصول مطمئن شوید. نیاز نیست هزینه زیادی و مدت زیادی صرف تبلیغات کنید. پس از تبلیغ اگر محصول فروش داشت، تبلیغات را ادامه دهید وگرنه آنرا حذف کنید یا حتی محصول را بر دارید. بهتر است بطور هفتگی یا دوهفته یکبار چک کنید و اثربخشی تبلیغات را بررسی کنید. اگر درامد سه برابر تبلیغات نبود بهتر است ادامه ندهید. محصولات بیشتری اضافه کنید و تبلیغات محصولات جدید را شروع کنید و این روند را ادامه دهید. تبلیغات را میتوانید در سایتهای پربازدید یا شبکه های اجتماعی یا بازاریابی ایمیلی یا پنل پیامکی و… انجام دهید. اگر نمی توانید هزینه تبلیغات زیادی بدهید از شبکه های اجتماعی خودتان استفاده کنید. میتوانید در اینستاگرام یا حتی پینترست، پستهایی ایجاد کنید که قابل اشتراک گذاری هستند. میتوانید هدیه ای بدهید به کسانیکه پست را تگ میکنند یا لایک میکنند و دنبال میکنند یا نظر میدهند. این مشوقها باعث میشود که فالور جدید بگیرید و مشارکت را جلب کنید و مرعی تر شوید و به ترافیک بالاتری برسید. همچنین میتوانید از گروه های واتساپ یا تلگرام یا فیسبوک و… استفاده کنید.  بهتر است سراغ گروه هایی بروید که مشتریان هدف شما هستند مثلا اگر لیست شما مربوط به مدرسه است سراغ گروهای معلمان بروید.  بهتر است مدتی دراین گروه ها فعال باشید و بعدا از ادمین بپرسید که آیا میتوانید کسب و کار خود را تبلیغ کنید. شما میتوانید در ابتدای کسب و کار خود پیام های زیادی به ادمین ها ارسال کنید و از آنها بپرسید که آیا میتوانم کسب و کارم را تبلیغ کنم و به هرکسی در گروهش است تخفیف دهم. مطمئنا افراد زیادی به شما نه میگویند اما افراد زیادی هم بله میگویند به شرطیکه محصول شما خوب باشد. حالت ایده آل این است که گروه خود را در حرفه ای که در آن هستید تشکیل دهید. اگه کسب و کار شما حول و حوش کارهای روزمره شما بچرخد کار ساده تری برای تبلیغ دارید چون تا حدودی جامعه خود را دارید.

5-    برای حل این مشکل بهتر است روی بازارهای تخصصی تمرکز کنید حتی اگه تنها حدود 1000 سرچ در ماه دارد(مثلا لباس مخصوص زنان باردار). اینکار باعث میشود در همان صفحه اول جستجو دیده شوید. هرچه محصول خاصتر و هدفمندتر باشد پرفروشتر خواهد بود.

6-  برای یافتن کلمات کلیدی میتونیم از گوگل ترند استفاده کنید تا ببینید چقدر این کلمه جستجو شده یا به آن اشاره شده است. بهتر است هم از کلمات کلیدی کوتاه و هم بلند استفاده کنید. یک روش میانبر این است که از کلمات کلیدی محصولات پرفروش و مشابه استفاده کنید.